گروه صنایع معدنی فولاد
 
مشكلات بازار قراضه فولادي در ايران
گروه صنایع معدنی >فولاد - در گذشته و حال وضعيت آهن قراضه در بازار داخلي شرايط مطلوبي نداشته است. اين شرايط تا جايي پيش رفت كه اعلام شد «برخي خريداران بزرگ قراضه در بازار ايران، از خريد داخلي منصرف شده‌اند». اگر اين رخداد صرفا با اين هدف انجام گرفته باشد كه قيمت قراضه در بازار پايين بيايد، بايد به اين نكته نيز توجه مي‌شد كه مشكلات اين بازار فراتر از تجويز راه‌حل‌هاي موقتي بوده و نياز به اعمال راهكارهاي پايه‌اي و اساسي وجود دارد كه از مدت‌ها پيش مطرح بوده است.

فريبرز خروشي


جايگاه قراضه فولادي در ايران
به‌كارگيري الفاظ و اصطلاحات مشابه در اين صنعت عاملي است كه بررسي علمي و تفكيك صحيح آماري را مشكل كرده است. «قراضه فولادي» در سطح بين‌المللي، محصولي است تفكيك شده، با مشخصات تاييد شده در استاندارد جهاني كه از بازيافت صنعتي «ضايعات فلزي» به‌دست مي‌آيد و نقل و انتقال آن چه در داخل و چه براي صادرات با كانتينر انجام مي‌شود.

در صورتي‌كه در ايران در بسياري موارد، به تمام آنچه دور ريخت فلزي است، قراضه گفته مي‌شود. اين معضل حتي در واردات نيز ديده مي‌شود و آنچه از چند كشور مجاور به عنوان قراضه وارد مي‌شود عملا «ضايعات فلزي» است كه به همين دليل هم با مشكلات زيادي رو‌به‌رو است كه از آن جمله مي‌توان از جا ماندن تكه‌هايي در كشتي گرفته تا ريزش‌ها در تخليه و بارگيري مجدد، حمل‌ونقل‌‌هاي متعدد و انبار كردن‌ها و.... نام برد.

اگر چارچوب‌هاي جهاني را براي معاملات قراضه يا Scrap در نظر بگيريم آنچه به نام قراضه داخلي معامله مي‌شود، به غير از چند مورد محدود (كه ماشين‌آلات بازيافت دارند) فقط «ضايعات فلزي» تفكيك شده است نه قراضه، كه آنها هم به دليل اختلاف در اندازه، وزن، شكل، جنس و در مواردي نيز همراه داشتن مواد شيميايي و روغن‌ها باعث ايجاد مشكلات فراواني در كوره‌ها و حتي انفجار خواهد شد.

مشكلات موجود چيست؟
عدم وجود نگاه كلان صنعتي و تداوم برخورد سنتي و كوتاه‌مدت در كار بازيافت فلزات در ايران، اين تصور اشتباه را تبليغ مي‌كند كه در ايران كمبود ضايعات فلزي براي صنعتي شدن وجود دارد.
در صورت وقوع گشايش‌هاي بين‌المللي و سهولت دستيابي به كالاها و ماشين‌آلات مورد نياز مي‌توان به بهسازي صنايع و جايگزيني برخي ماشين‌آلات و كالاها اميدوار بود.

همان‌طور كه جدول زير نشان مي‌دهد با توجه به برنامه دولت براي باز‌سازي صنايع و نيز بازشدن بازارهاي مالي و بين‌المللي براي خريد هواپيما، كشتي، واگن و ماشين‌آلات سنگين به زودي نه تنها حدود 5/7 تا 10 ميليون تن ضايعات فلزي (قابل تبديل به قراضه مناسب) در ايران جمع مي‌شود بلكه هر سال بيش از 5/1 تا 2 ميليون تن نيز به آن اضافه مي‌شود و اين افزون بر ضايعاتي است كه به طور دائم در بازار وجود دارد.

از طرفي، به گفته دست‌اندركاران صنعت فولاد: در حال حاضر توليد فولاد حدود 14 ميليون تن در سال است كه 7/1 ميليون تن قراضه كم دارد و فشار اين كمبود بيشتر روي واحد‌هاي قوس و القايي كوچك‌تر است. پس نتيجه مي‌گيريم كه لازم است، سريعا در كار «صنعتي كردن بازيافت فلزات» سرمايه‌‌گذاري شود تا بتوان ابتدا قراضه مورد نياز بازار داخلي را تامين كرد و از انباشت ضايعات و آلودگي محيط‌زيست كاست، سپس به تدريج، با رشد و توسعه صنعت توليد فولاد راهكارهاي مناسب ديگري نيز انتخاب كرد.

واردات قراضه فولادي
قراضه فولادي ماده خامي نيست كه از معادن استخراج شود، بلكه از تبديل ضايعات فلزي به روش صنعتي به‌دست مي‌آيد.

اين تبديل در دو دسته از ك شورها در جهان انجام مي‌گيرد:
*دسته اول (كشورهاي اروپایي و چند كشور در حال توسعه) كه با سرمايه‌‌گذاري در «بازيافت صنعتي فلزات»، چرخه استفاده فلزي در كشور خود ايجاد كرده‌اند و با اين كار نه تنها كاهش قيمت تمام شده محصولات را تثبيت كرده‌اند، بلكه سرعت در نو‌آوري و استفاده از تكنولوژي جديد، ايجاد كار توليدي و خود كفایي در پاكسازي محيط زيست نيز بسيار موفق بوده‌اند. اين كشورها عموما صادرات قراضه ثابتي ندارند و در مواردي اضافات را مي‌فروشند.

*دسته دوم كشورهايي كه در راس آنها آمريكا قرار دارد، محصول بازيافت فلزي (قراضه استاندارد شده) را به قسمتي از صادرات كشور تبديل كرده‌اند و قراضه‌اي كه امروزه در بازار جهاني عرضه مي‌شود را كنترل مي‌كنند.

پس اگر كشوري بخواهد صنعت فولاد خود را به واردات قراضه وصل كند (نظير تركيه) وابستگي مستقيم به تحولات سياسي، مالي، صنعتي و بازرگاني بين‌المللي (سازمان تجارت جهاني) خواهد داشت كه ممكن است نتايج آن، همان‌طور كه در تحريم‌هاي اخير ديديم، مناسب نباشد.
از طرف ديگر، در ايران سرمايه‌‌گذاري در زير‌ساخت‌هاي مورد نياز براي تسهيل در واردات قراضه فولادي، از تاسيس بنادر گرفته تا انبارها، حمل‌و‌نقل‌هاي چند باره، تفكيك و توزيع و... نياز به برنامه‌ريزي، زمان و سرمايه دارد كه اگر تحريم يا مشكلات ديگري ايجاد شود، بلا‌استفاده خواهد ماند.

از اين بحث مي‌توان چنين نتيجه گرفت كه صنعت فولاد ايران براي رشد و توسعه و تثبيت موقعيت منطقه‌اي خود در كنار برنامه‌ريزي توليد فولاد، نياز به اين دارد كه براي رسيدن به خودكفایي در توليد قراضه فولادي نيز اقدام پايه‌اي انجام دهد.


پيشنهاد

كوتاه‌مدت: تاسيس واحد‌هاي بازيافت صنعتي فلزات به صورت «مدول‌هاي مناسب تبديل خودرو، اتوبوس، كشتي و ضايعات صنعتي».

به دليل پيشرفت چشمگيري كه در اين نوع تكنولوژي در اقصي نقاط جهان صورت گرفته، امكان ايجاد سريع واحدهاي مستقل كوچك 80 هزار تني تا 250 هزارتني وجود دارد كه مي‌تواند نياز واحد‌هاي قوس و القایي را در مناطق مختلف برطرف کند. از تركيب «مدول‌ها» نيز مي‌توان براي خودروسازها، فولادسازان عمده، كشتي‌سازي و‌... واحد‌هاي بزرگ‌تري ايجاد کرد.

ميان‌مدت: بررسي و برنامه‌ريزي براي سرمايه‌‌گذاري در كار بازيافت صنعتي فلزات در كشورهاي همسايه يا حتي ديگر كشورهاي منطقه از سواحل جنوبي خليج فارس (قبرستان خودرو‌هاي لوكس فرسوده) گرفته تا پاكستان كه البته به دنبال قراضه مي‌گردند.

بلندمدت‌: بررسي و برنامه‌ريزي در ايجاد امكانات مناسب براي واردات ضايعات فلزي جهت تبديل به قراضه مناسب مصرف داخلي و صادرات.

نتيجه‌گيري
* سرمايه‌‌گذاري در «بازيافت صنعتي فلزات» مي‌تواند به سرعت كمبود فعلي قراضه را برطرف كند.
* در مقايسه با ايجاد تاسيسات زيربنايي جهت واردات ضايعات فلزي، احداث واحد‌هاي كوچك نيز امكان‌پذير بوده و ساده‌تر است.
* سرعت بالاي برگشت سرمايه، سهولت روش‌هاي توليدي و شروع توليد سريع، عدم نياز به تسهيلات زيربنایي گسترده در داخل و نياز محدود به آموزش كاركنان از مزاياي آن است.
* تاثير آن نه تنها در بهبود وضعيت بازار قراضه بلكه در كمك به پاكسازي محيط زيست و تقليل مصرف انواع سوخت غيرقابل انكار است.
* قراضه حاصل از بازيافت صنعتي به آساني در بورس كالا عرضه مي‌شود كه نه تنها در ثبات قيمت، استاندارد و مرغوبيت در كنار امكان برنامه‌ريزي براي اين كالاي استراتژيك اثر مثبت خواهد داشت بلكه راه را براي خريدار و سرمايه‌‌گذار خارجي باز مي‌كند.
تاریخ انتشار : شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۲۳
کد مطلب: 10024